یادداشت راهبردی، تأملاتی پیرامون چشم‌انداز ۱۴۰۴ (۱)


ارسال شده در تاریخ :
یادداشت راهبردی، تأملاتی پیرامون چشم‌انداز ۱۴۰۴ (۱)

به قلم دکتر امیرحسین رهبر؛ عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا و مدیر اندیشکده حکمرانی استان همدان


 پیرو خاتمه‌ی زمان چشم‌انداز بیست ساله‌ی قبلی، جنبش و شوقی برای تصویر‌پردازی ایران آینده برپا شده‌است و خطوط کلی این چشم‌انداز جدید در حال تدوین است. به نظر می رسد نقطه ی عزیمت برای این حرکت بزرگ بایستی آسیب شناسی عدم تحقق چشم انداز قبلی باشد و نباید برای کشوری که بیانیه‌ی چشم‌انداز داشته، از صفر چشم‌انداز پردازی کرد.

 

اگر با نگاهی استعاره ای به این مسئله بنگریم، ملت ایران در سفری بلندمدت به سمت هدف چشم‌انداز در حرکت است و راننده دولت‌های مستقر هستند. نظام اداری کشور (قوانین پایه و خصوصیات حکمرانی و بودجه‌ریزی) همچون خودرو و فضای کلی اقتصاد و کسب‌وکار همچون جاده است. بر مبنای این رویکرد استعاره ای علت نرسیدن خودرو را اینگونه می توان تبیین کرد؛

 

علت ناکامی‌ گذشته:


1. تحریم‌های ظالمانه جاده‌ی پیشرفت را سنگلاخی کرده‌است. در جاده سنگلاخ هم می‌توان به‌پیش رفت ولی سرعت حرکت کُند می‌شود. همچنین کیفیت رانندگی مدیران جمهوری اسلامی در دولت‌های مختلف از کشورهای همتراز، پایین‌تر نبوده بلکه جاده طبیعی نیست. البته این تحریم‌ها  باید با کنش‌های مختلف و متنوع در جنگ اراده‌ها شکسته شود. به‌ هر حال باید دانست علت اصلی حال بد مسافران چیست.

 

2. سیستم بودجه‌ریزی ما غیر عملیاتی و مبتنی بر لابی بسته می‌شود. سیستم حمایتیِ ما با هدف خدمت به محرومین سالیانه مبلغ هنگفت یارانه را به‌نحوی بین مردم توزیع می‌کند که دهک ثروتمند هفت برابر دهک فقیر از آن برخوردار می‌شود! بانک‌های خصوصی مرزهای کسری بودجه و خلق پول بدون پشتوانه را جابجا کرده‌اند. حاصل همه‌ی این‌ها کسری بودجه فزاینده و جهش قیمت دلار و طلا و کالاهای مختلف است. در همین راستا توزیع دلار چندنرخی و ارزان خود باعث پدید آمدن مفاسدی همچون چای دبش می‌شود و به اعتماد عمومی آسیب می‌رساند.

 

همین سیاست یارانه دهی غلط موجب بروز مشکلات جدی شده‌است ولی رانندگان فقط می‌خواهند دوره رانندگی خود را به عافیت بگذرانند و از انجام اصلاحات اساسی صرف‌نظر می‌کنند. به بیان دیگر مشکلات این سیستم از نوعی دیرپایی برخوردار شده که رئیس جمهور جدید به عنوان راننده‌ی خودرو نمی‌تواند به سرعت آن را اصلاح کند و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی نارضایتی مسافرانِ خودرو از تاخیرها و تکانه‌های قبلی باعث‌شده که همراهی لازم برای تعمیرات اساسی را نداشته‌باشند.

 

3. رانندگان و کمک رانندگانی که در این مدت توسط مردم به‌عنوان رئیس‌ جمهور و نمایندگان مجلس انتخاب شده‌اند، بعضاً بهترین گزینه‌های ممکن نبوده‌اند و مهارت کافی برای رانندگی نداشته‌اند. مثلا برخی از ایشان پیرامون اصلی ترین مشکل کشور ما، یعنی تورم، تصور می‌کنند با برکناری رئیس بانک مرکزی و وزرا می‌توانند مشکل را حل‌ کنند و بصیرت کافی پیرامون ریشه‌های مشکل و شیوه‌های حل را ندارند یا گاهی برای حل شکل تورم با پول‌پاشی و ارزان‌فروشی ذخایر ارزشمند کشور، خزانه را تهی کرده‌اند و بطور کلی مرد رانندگی در این جاده سنگلاخ نبوده‌اند.

 

4. خودرو داشبورد و سیستم ناوبری مناسبی ندارد و در لحظه یا حتی به صورت ماهیانه و فصلی نمی‌توانیم بررسی‌ کنیم که چه‌ میزان در راستای برنامه و چشم‌انداز حرکت‌ کرده‌ایم و وضعیت موتور و ... چگونه است، لذا هنگامی از وضعیت و عقب افتادگی‌ها مطلع می‌شویم که دیگر کار از کار گذشته‌است.

 

5. تحقق چشم‌انداز امری کاملا دولتی و وابسته به راننده تلقی شده‌است و نقش مسافران و آنچه رهبر انقلاب از آن به‌عنوان حلقه‌های میانی یاد می‌کنند در پیشرفت‌ها نادیده انگاشته شده‌ است. متاسفانه در مواردی هم مسافران با هدف مطالبه و اصلاح جهت‌گیری ورود کرده‌اند ولی به دلیل ضعف در تشخیص صحیح و ناصحیح در امر حکمرانی، صرفا موجب کشمکش بی‌فایده و خطرآفرین با راننده شده‌اند.

 

در نوشتارهای بعدی تلاش خواهد شد اجزای این بدنه ی نظری بیشتر مورد بررسی قرار گیرد./

 

پایان



پوستر همایش

© کلیه حقوق این وب سایت محفوظ می باشد .